#آیان_کتاب
#ayanketab
بسیاری از منتقدان سعی کردهاند با تفسیر آثار کافکا در چارچوب مکاتب
ادبی از جمله مدرنیسم و رئالیسم جادویی مفاهیم عمیقتری از آنها استخراج
کنند. ناامیدی و پوچی حاکم بر فضای داستانهای کافکا نمادی از
اگزیستانسیالیسم شمرده میشود. برخی دیگر به سخره گرفتن بوروکراسی در
داستانهایی مثل «گروه محکومین»، «محاکمه» و «قصر» را نشانی از تمایل به
مارکسیسم میدانند، در حالی که برخی دیگر علت مخالفت کافکا با بوروکراسی را
آنارشیسم میدانند.دیگرانی نیز هستند که کارهای او را از دریچهٔ یهودیت
(بورخس یادداشتهایی در این زمینه دارد) یا فرویدیسم (به دلیل مشاجرات
خانوادگی کافکا) یا تمثیلهایی از جستجوی متافیزیکی به دنبال خدا (یکی از
معتقدان این نظریه توماس مان بود) میبینند.
تم بیگانگی و زجر کشیدن بارها و بارها در آثار مختلف ظاهر میشود، و با
تأکید بر این کیفیت، محققانی مثل ژیل دولوز و فلیکس گواتاری است که عقیده
دارند کافکا بیش از نویسندهای تنهایی است که از سر رنج مینویسد، و کارهای
او سنجیدهتر و «شادتر» از چیزی هستند که به نظر میرسند.
گذشته از این، با خواندن یکی از کارهای کافکا به صورت مجزا ـ با تمرکز
بر بیهودگی تقلای شخصیتها و بدون توجه به زندگی خود نویسنده ـ است که طنز
کافکا مشخص میشود. کارهای کافکا از این منظر ربطی به مشکلات خود او در
زندگیش ندارد، نمایانگر ساختگی بودن مشکلات آدمهاست.
زندگینامه نویسان گفتهاند که خیلی پیش میآمده که کافکا قسمتهایی از کتابهایی
که رویشان کار میکرده را برای دوستان نزدیکش بخواند، و در این خوانشها
همیشه بر جنبهٔ طنزآمیز نثر متمرکز بوده. میلان کوندرا طنز کافکا را در
اساس فراواقع گرایانه و الهامبخش هنرمندانی جون فدریکو فلینی، گابریل
گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و سلمان رشدی میداند. مارکز میگوید با
خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت».
#َآیان_کتاب
#ayanketab
علویه خانم نام داستانی از صادق هدایت است. شخصیت اصلی این داستان،
علویه خانم، زنی فاحشه است که به قصد زیارت راهی سفر میشود. در خلال این
سفر علاوه بر ماجراهایی که برای وی پیش میآید، بازگشت هایی به گذشته وی
نیز صورت میگیرد. در این داستان نیز صادق هدایت به اعتقادات جاری مردم به
دیده شک می نگرد.
#آیان_کتاب
#ayanketab
غلامحسین ساعدی، پزشکی که سرانجام نویسندگی را برگزید و ادبیات
داستانی ایران، طی دهه های سی و چهل وام دار او شد. در سال ١۳١۴ در
آذربایجان تولد یافت. فعالیت های سیاسی اش را از سال ١۳۳٠ آغاز کرد و
مسئولیت انتشار چند روزنامه را در آذربایجان برعهده گرفت. بعد از کودتای ٢٨
مرداد ١۳۳٢دستگیر شد و چند ماهی در زندان به سر برد.
در داستان های ساعدی، جهان غم انگیز فقر و دربدری دهقانان آواره،
روشنفکران سر گردان و بی هدف و ولگردان آواره اجتماع ترسیم می شود و
اینگونه فقر، درماندگی و واقعیات فضیحت بار جامعه، چهره ی عریان جهان
پیرامونشان را به خواننده نشان می دهند. در پس این توصیفات، خشم و خروشی
توأم با کینه نهفته است و در نهایت، آنچه برای خواننده برجای می ماند،
زهرخندی بیش نیست."عزادارن بیل" از سال ١۳۴٢ تا سال ١۳۵۶،
دوازده بار تجدید چاپ شد و بعد از گذشت سالیان، همچنان اثری خواندنی تلقی
می شود که جریان خاصی را در خود پدید آورده است؛ چنانکه شاملو در مورد آن
می گوید:"ما عزاداران بیل را داریم از ساعدی، که به عقیده من پیش کسوت
گابریل گارسیا مارکز است."عزاداران بَیَل مجموعه هشت داستان پیوسته درباره فلاکتهای مدام مردمان روستایی به نام بَیَل است. این کتاب
را غلامحسین ساعدی نگاشته است و در سال ۱۳۴۳ چاپ شده است. این مجموعه از
داستانهای روستایی غلامحسین ساعدی محسوب میشود. به نظر جمال میرصادقی دیگر
نویسنده ایرانی و منتقد ادبی، منبع الهام ساعدی نقاب مرگ سرخ اثر ادگار
آلن پو بوده است.داستان گاو یکی از معروفترین داستان های این مجموعه است که بعد ها توسط داریوش مهرجویی به صورت فیلم درآمد.
#آیان_کتاب
#ayanketab
سه قطره خون نوشته صادق هدایت،
همچون اکثر آثار او از حالت و ویژگی خاصی برخوردار است که اگر خواننده با
سبک وی در نوسیندگی مانوس باشد، دقیقا آنرا لمس می کند. مطالعه داستانهای
صادق هدایت، در وهله اول خواننده را، اگر دقیق باشد، به تفکر و اندیشه برای
یافتن مقصود و منظور نویسنده وامی دارد و سپس او را به دنیای بهت و حیرت
می سپارد. در داستان «سه قطره خون» صادق هدایت، دست به تصویر آنچه که در
مخیله اش می گذرد می زند. وی برای ترسیم آنچه که می خواهد بگوید، از جنبه
های نادر زندگی و توصیف آنها مدد می جوید مثلاً: شرح آنچه که در
دارالمجانین می گذرد، برداشت و تصویر دیوانه ها در رابطه با مسئولیتشان،
غذایشان و نیز شرح پاره ای از صفات انسانهای ویژه با محمل گربه و نیز تصور و
برداشت آدمهای عادی از دیوانه ها و تفکیک مرز بین دنیای دیوانگی به اصطلاح
مردم، از دنیای معمولی و… همه و همه مورد استفاده صادق قرار می گیرند.
#آیان_کتاب
#ayanketab
سگ ولگرد نام داستان کوتاهی از صادق هدایت است. این داستان تراژدی از زندگی
مشقت بار یک سگ ولگرد در ورامین است. نویسنده در این داستان اعتقادات جاری
جامعه را در قالب داستانی تأثرانگیز و دردناک به تصویر کشیده و مورد نقد
قرار میدهد.