#آیان_کتاب
#ayanketab
لطفعلیبیک (آذر) بیگدلی، (پسر آقاخان بیگدلی شاملو) در اصفهان به دنیا آمد. در ایام کودکی او به سبب بروز فتنه محمود
افغان خانوادهاش به ناچار از اصفهان به قم مهاجرت کرد.
و پس از ۱۴
سال زندگی در قم با پدر خود که به
حکومت لار منصوب شده بود، به فارس رفت، ولی ۲ سال بعد، پس از مرگ پدر، با عم٧ خود عازم سفر حج و زیارت
عتبات شد و پس از مراجعت به خراسان رفت. در خراسان به اردوی نادرشاه پیوست و همراه
اردوی نادری از راه مازندران به آذربایجان رفت.
پس از این سفر، عازم عراق عجم شد و در
اصفهان سکنی گزید، و چندی به خدمت دیوانی مشغول شد، لیکن سرانجام از امور دیوانی
کناره گرفت و به تصو٧ف روی آورد و به سلوک پرداخت و در پایان عمر در شهر قم اقامت
کرد و در همانجا درگذشت و به خاک سپرده شد.
آذر در آغاز شاعری «واله» و «نکهت»
تخل٧ص میکرد، ولی بعداً تخل٧ص «آذر» را برای خود برگزید. وی با کسانی چون شعله و
مشتاق و هاتف و
وی
قصایدی در مدح جانشینان نادر و کریمخان زند و برخی از معاصران خود دارد. مضمون
غزلیاتش غالباً عرفانی و اخلاقی و عاشقانه است.
شاعران دیگری که نهضت بازگشت ادبی را
بنیاد نهاده بودند، مصاحبت و همکاری داشت و در شیوه شاعری از «طرز فصحای متقدمین»
پیروی میکرد.
آذر در بیشتر انواع شعر از غزل و
قصیده و مثنوی و رباعی طبعآزمایی کرده است.
#آیان_کتاب
#ayanketab
هلالی جغتایی را میتوان به جرات یکی از بزرگترین و بهترین غزلسرایان
زبان فارسی نامید که در زمان خود نیز معروفیت و محبوبیت فراوانی داشت. از حافظه
این شاعر نیز بسیاری از بزرگان قلمسرایی کردهاند، یا اینکه ذکری از آن شده است
که از آن جمله میتوان به کتاب «مجالسالنفایس» امیرعلی شیرنوایی اشاره کرد.
این شاعر از مردان جغتایی استان خراسان بزرگ بوده و برخی او را
استرآبادی خواندهاند، اما در بسیاری از متون، یاد شده که او ترکزبان بوده و در
خراسان بزرگ شده است. اکنون نیز در شهرستان جغتایی از شهرهای استان خراسان رضوی،
یکی از میدانهای اصلی شهر و یکی از بخشهای این شهرستان به نام «هلالی» نامگذاری
شده است.
نام کوچک این غزلسرای قرن نهم و اوایل قرن دهم، بدرالدین بوده و از
تاریخ تولد او نوشتهای موجود نیست، اما تاریخ کشته شدن او در بسیاری از متون
سال 936 درج شده است.
#َآیان_کتاب
#ayanketab
خواجه همام الدین
علاء تبریزی از رجال و شاعران معروف ایران در عهد ایلخانان مغول است. وی در سال
636 هجری قمری چشم به جهان گشود . تخلص وی در اشعارش همام است.
وی از معاصران و
دوستان نزدیک خواجه شمس الدین صاحبدیوان جوینی ( مقتول در سال683 ه.ق ) بود تا اندازه
ای که صاحب دیوان در آخرین نامه خود که آمادگی اش را برای شهادت اعلام کرده بود ، ضمن
اعلام خداحافظی ابدی از یاران خاصش، نام همام را نیز آورده است.
همام دارای مقام
و رتبه بالای معنوی بود ؛وی زاویه1 ای در تبریز به نام خود داشت که در آن به ارشاد
اهل سلوک می پرداخت.
بنا بر آن چه گفته
شد ، همام هم به درجات عالی از تصوف رسید و هم در فنون ادب از قبیل شعر و انشاء فارسی
و عربی و خط زیبا و ... مراتب بالایی داشت.
مشخص نیست که همام
تعلیمات علمی اش را نزد چه کسی گذرانده است
و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که هیچ کدام قطعیتی ندارند. ولی آن
چه مسلم است این است که این تغییر حال و گرویدن به تصوف در او ، پس از آن ایجاد شد
که وی به جاه و مقام و مرتبه ای در نزد رجال رسید.
بنا بر قول مشهور
، تحصیلات علمی او نزد خواجه نصیر الدین طوسی حاصل شده است .به گفته دولتشاه ، همام
از نزدیکان قطب الدین شیرازی بوده است و قطب الدین کتاب مفتاح الفتوحش را به خواهش همام تالیف کرده
است .ظاهرا پس از این تحصیلات علمی بوده است که وی به جاه و مقام رسید و مدتی وزارت
آذربایجان را بر عهده داشت.
همام
بعد از مرگ در خانقاهش به خاک سپرده شد.
#آیان_کتاب
#ayanketab
این مجموعه شامل اشعار 'ملا محمد رفیع واعظ قزوینی' ـ شاعر سدهی یازدهم هجری ـ
است که در قالب 'غزل، مثنوی، قصیده، قطعه، رباعی با مضامین مذهبی، اجتماعی، سیاسی،
عاشقانه، عارفانه، اخلاقی سروده شده است. ضمن آن که در پایان ترجمهی برخی غزلهیا
ترکی وی آورده شده است. برای نمونه: در مکتب عقل، خود کتاب خود باش/ در فکر سوال حق،
جواب خود باش/ در پای حساب، تانمانی فردا/ زنهار امروز، سر حساب خود باش.
#آیان_کتاب
#ayanketab
دیوان شمس
یا دیوان کبیر، دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی شامل غزلها، رباعیها و ترجیعهای
اوست. دیوان شمس در عُرف خاندان مولانا و سلسلهٔ مولویه در روزگاران پس از مولانا با
عنوان دیوان کبیر شناخته میشده است. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشته است همان
دیوان یا غزلیات بوده است و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کردهاند. همچنین
عنوان دیوان شمس یا کلیات شمس نیز از عنوانهایی است که در دورههای بعد بدان داده
شده است، به اعتبار این که بخش اعظم این غزلها را مولانا خطاب به شمسالدین تبریزی
سروده است.