#آیان_کتاب
#ayanketab
داستان یک پولی یا اپرای یک پولی نام داستان
بلند از آقای برشت است . پالی تنها دختر آقای پیچام است . آقای پیچام یک
عمده فروشی برای عرضه ی وسایل گدایی دارد و کلا دار و دسته ی گداها را
مدیریت می کند و بسیار بر پاک دامنی دختر خود حساس است . پالی هم دختر
بازیگوشی است که حواسش به همه جا پرت می شود :دی آقای مک هیت هم یک جانی
سابقه دار است که تعدادی فروشگاه زنجیره ای ارزان فروشی را اداره می کند و
می خواهد با پالی ازدواج کند .
داستان بر مبنای ثروت اندوزی و کسب و کار
کثیف در بسیاری از جوامع سرمایه داری پیش می رود و به وجدان خفته ی این
افراد با دیدی طنز نگاه می کند . در داستان متوجه هستیم که ثروت چه نقش
بزرگی را در زندگی بازی می کند ، چه قربانی هایی برای پول وجود دارد و چه
طور افراد پول دار با تمام جرائم خود تبرئه شده و همیشه برنده ی مسابقات
هستند .
این داستان به صورت تئاتر برای دفعات متعدد
اجرا می شه و یکی از شاهکارهای برشت به حساب می یاد . گفته می شود تعداد
دفعات اجرای این تئاتر بیش از 10 هزار بار می باشد . آقای برشت جزء نوابغ
ادبی آلمان محسوب می شوند .
موضوع کتاب جالب و زیبا بود و به نکات خوبی
اشاره داشت و بهتر از اون نحوه به سامان رساندن پایان داستان بود که نشون
می داد چطور پول همه موانع را از پیش پا بر می داره ولی خوب بسیار طولانی
بود و نثرش هم اصلا من رو جذب نمی کرد یک جورایی عین کتاب های دکتروف بود .
وقتی می خوندمش با زجر جلو می رفت و بدم می یومد ولی وقتی تموم شد و به
داستان نگاه می کنم می بینم داستان جالبیه .
قسمت های زیبایی از کتاب
مردم وقتی کوچکترین نگرانی پیدا می کنند بیش از حد معمول به دیگران بی توجه می شوند .
مسلما انسان باید بخورد تا زنده باشد اما کسی که خورده لزوما زندگی نکرده .
در دنیا کمبود هم دردی و غم خواری نیست فقط
موضوع آن است که آدم با هم دردی نمی تواند خوراک گرمی فراهم کند ولی بدون
آن بهتر می تواند .